در چنین روزی 15 ژوئن: 763 سال قبل از میلاد آشوریان یک خورشید گرفتگی را ثبت کردند

در چنین روزی 15 ژوئن

 

763 سال قبل از میلاد آشوریان یک خورشید گرفتگی را ثبت می‌کنند که برای تنظیم گاهشماری تاریخ بین النهرین استفاده ‌شد.

متون آسوری می‌گویند که در سالی که به نام فرد مزبور است، کسوفی روی داده، دلیل شهرت این سال در تاریخ آشور (و به‌طور کلی در تاریخ خاور نزدیک باستان) هم، وقوع این کسوف است که اصطلاحاً آن را کسوف آسوری یا کسوف بورساگاله می‌نامند (این نام هم مانند بسیاری از موارد مشابه دیگر به صورت‌های مختلف خوانده و تلفظ می‌شود).

اکنون دانشمندان موفق شده‌اند تاریخ دقیق این رویداد اخترشناختی را تعیین کنند: ۱۵ ژوئن سال ۷۶۳ پیش از میلاد. این کسوف در سال دهم حکومت آشور دان سوم پادشاه آشور روی داده است.

زمان دقیق این رویداد – یعنی وقوع کسوف – تعیین شده است، ولی یک مسئله وجود دارد که به‌طور قطع حل نشده است، این که آیا کسوفی که متون آشوری مزبور از آن صحبت می‌کنند، کسوف ۱۵ ژوئن ۷۶۳ ق.م. است؟ هنری راولینسون در سال ۱۸۶۷م. به این نتیجه رسید که به احتمال زیاد، این همان کسوف است. امروزه این مطلب به طرز گسترده‌ای از سوی دانشمندان و متخصصان مربوطه مورد پذیرش واقع شده‌است. با این حال مدرک اصلی، یعنی متون آشوری هیچ گونه جزئیاتی را درباره این کسوف بیان نمی‌کنند، به گونه‌ای که این اتفاق می‌توانسته در هر نقطه‌ای از قلمرو پادشاهی آشور اتفاق افتاده باشد؛ نه لزوماً در آشور یا نینوا.

 

پیش‌بینی های کسوف باستان، در صورت موفقیت، ابزاری قدرتمند پیشگویی برای پادشاهان مضطرب بودند.

لوحهای سفالی بابلی (همانند نمونه بالایی که در آن لیست خورشیدگرفتگی بین سالهای 518 تا 465 قبل از میلاد قرار دارد) اولین خورشید گرفتگی را در 3 می 1375 قبل از میلاد در اوگاریت بیان می‌کنند. ستاره‌شناسان بابلی سوابق دقیقی در مورد وقایع آسمانی از جمله حرکت عطارد، ناهید، خورشید و ماه بر روی لوحهای مربوط به سالهای 1700 تا 1681 قبل از میلاد ثبت کردند. سوابق بعدی، خورشید گرفتگی کامل را در 31 ژوئیه 1063 قبل از میلاد  که “روز به شب تبدیل شد” ، و خورشیدگرفتگی معروف 15 ژوئن، 763 قبل از میلاد، توسط ناظران آشوری در نینوا ثبت شد. منجمان بابلی در نهایت با یادآوری دقیق خورشیدگرفتگی، در نهایت توانستند ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی را با دقت نسبتاً خوبی پیش بینی کنند. ابزار آنها به اصطلاح چرخه ساروس بود: این دوره 223 ماه سینودیک (یا 18 سال و 11.3 روز) است که پس از آن گرفتهای ماه و خورشید تکرار می‌شوند.

 

طبق گفته JM Steele از دانشگاه دورهام انگلیس، مقایسه 61 پیش‌بینی خورشیدگرفتگی پس از 800 سال قبل از میلاد توسط ستاره‌شناسان بابلی در برابر پیش‌بینی‌های مدرن نشان داد که همه پیش‌بینی های بابل مربوط به حوادثی است که در جایی از سطح زمین قابل مشاهده بودند (اما اغلب دور از بابل). این نشان دهنده یک موفقیت قابل توجه است. اگر خورشید در هنگام خورشیدگرفتگی در بالای افق قرار داشت، تقریباً نیمی از کسوف از بابل قابل مشاهده بودد.

 

گرفتها به ویژه به فال نیروهای شیطانی در نظر گرفته می‌شد که خطری برای شاهان محسوب می‌شد. از آنجا که اکنون می‌توان این کسوفها را از قبل پیشبینی کرد، می‌توان پادشاهان جانشینی را تعیین کرد که متحمل خشم خدایان شوند. پادشاه واقعی آسیب نمی‌دید و تداوم سیاست و دولت تضمین می‌شد.

 مرد فقیری که به عنوان پادشاه جانشین منصوب شد کشته می‌شد.

 

داستان پادشاه جانشین و ملکه

داستان پادشاه جانشین و ملکه او فاجعه‌ای است که ناشی از ترس، ترس از خدایان و موقعیت منحصر به فرد پادشاه (واقعی) است. این کار با دستاوردهای منجمان و کشیشهای باستان آغاز می شود، مشاهدات آسمان و پدیده‌های زمینی اساس یکی از مهمترین زمینه‌های دانش در بین‌النهرین باستان، یعنی پیشگویی بود. از طریق پیشگویی، کشیشها می‌توانستند نشانه‌هایی را که خدایان در آسمانها و روی زمین داده‌اند، به شکل فال بخوانند. آنها با استفاده از این دانش، در طی هزاران سال مشاهده، یک سیستم پیچیده را برای پیش‌بینی آینده ایجاد کردند. اگر یک پیش‌بینی به ویژه بد بود، کشیشها می‌توانستند با آرامش بخشیدن به خدایان یا هدایت نیروی تخریبی آنها به هدف دیگری، تشریفات خاصی را برای کمک به کاهش یا لغو واقعه فاجعه‌بار آورده شده در فال‌ها انجام دهند.

 

یکی از جدی‌ترین نشانه‌ها گرفت خورشید بود که خطر بزرگی را برای حاکم منطقه‌ای از جهان که در آن پدیدار شد پیش‌بینی کرد. منجمان باستان بین‌النهرین دانش لازم را برای پیش‌بینی دقیق خورشید گرفتگی با دقت بالا ایجاد کرده‌اند. به محض پیش‌بینی کسوف و مشخص شدن منطقه‌ای که در آن دیده می‌شود، دادگاه و کشیشها وارد عمل شدند. به عنوان مثال اگر گرفتگی بر آشور رخ دهد، پادشاه آشور در معرض خطر قرار می‌گیرد و کل ساختار قدرت پادشاهی را به خطر می‌اندازد. بنابراین یک جانشین به جای او قرار می‌گیرد – به معنای واقعی کلمه، یک پادشاه جایگزین، یا par pûhi (shar PU-khee) به زبان آکدی، زبان دربار آشور و اسناد رسمی آن.

 

پادشاه جانشین لازم نبود شبیه شاه واقعی باشد، بلکه باید یک مرد باشد. پس از انتخاب وی، لباس پادشاه را به تن كرد، اعلام كرد كه پادشاهی است و برای شرکت در مراسم دیگر با سرمایه‌گذاری وی با هویت سلطنتی، شركت كرد. همچنین به او یک زن جوان به عنوان ملکه اعطا شد. پس از این، پادشاه واقعی تا زمانی که خطر از بین نرفته، از دید عموم پنهان می‌شود. پادشاه و ملکه جانشین به عنوان قربانیان سرنوشت شیطانی که برای پادشاه واقعی رقم خورده بود، به وی پیشنهاد داده شدند، در حالی که وی با خیال راحت پنهان ماند. مانند لحظه کسوف، زمانی که ماه و خورشید در یک مکان قابل مشاهده هستند، پادشاه جانشین و پادشاه واقعی فقط به طور مختصر در کنار هم زندگی بودند. با گذشت زمان خطرناک، پادشاه و ملکه جانشین کشته شدند، پادشاه واقعی دوباره ظهور کرد و مراسم کامل شد.

 

اگرچه به نظر می‌رسد این داستان شبیه داستان جن و پری وحشتناک می‌باشد، اما سوابق تاریخی بسیاری از پادشاهان جانشین و پادشاهان واقعی که آنها را از خشم خدایان محافظت می‌کنند، وجود دارد. Erra-imitti ، پادشاه ایالت Isin در جنوب عراق از سال 1868 تا 1861 قبل از میلاد، “در حالی که جایگزین او هنوز زنده بود” پس از نوشیدن آبگوشتی که خیلی گرم بود “درگذشت. بنابراین پادشاه جانشین، باغبانی به نام Enlil-bani، تا سال 1837 قبل از میلاد به حکومت ایسین ادامه داد.

ولیعهد آشوری، حدود 704–681 پ.م. بین‌النهرین، نینوا. آشوری موزه هنر متروپولیتن ، نیویورک، هدیه جان دی. راکفلر جونیور ، 1932 (32.143.13)

 

بیشتر پادشاهان بدلی اینقدر خوش شانس نبودند. مرد جوانی به نام دامکی در زمان Esarhaddon (680–669 ق.م. به همراه ملکه خود برای محافظت از ولیعهد آشور، Shamash-shum-ukin  که در آن زمان حاکم سرزمینهای بابل امپراتوری آشور بود، کشته شد. دامکی عضوی از نخبگان بومی بابل، پسر مدیر ارشد معابد شهر مقدس بزرگ بابل بود. به نظر می‌رسد که حتی افراد قدرتمند را می‌توان به عنوان پادشاه جایگزین مجبور کرد – در این حالت، دامکی ممکن است برای ایجاد وحشت به بابلی‌ها انتخاب شده باشد که بارها در برابر حکومت آشور مقاومت می‌کردند.

 

سرانجام، بابلی‌ها و دیگر دشمنان آشور انتقام خود را برای قرنها حمله آشوری با پیوستن به یکدیگر برای نابودی امپراطوری در سال 612 پ.م گرفتند. هنگامی که ارتشهای پیروز آنها کاخهای آشور را غارت کردند، چهره بسیاری از شخصیتهای سلطنتی را که با نقوش برجسته سنگی بر روی دیوارهای کاخ به تصویر کشیده شده بود، از بین بردند. یکی از چهره‌هایی که پاک شد نقش برجسته نینوا، اکنون در مجموعه موزه، دیده می‌شود. ظاهر و سایر جنبه‌های لباس و ویژگی‌های او نشان می‌دهد که او احتمالاً ولیعهد بوده است، شاید یکی از کسانی که زندگی پادشاه و ملکه جانشین را برای زندگی خود معامله می‌کرده است.

 

منبع:

https://www.metmuseum.org/blogs/now-at-the-met/2017/solar-eclipse-substitute-king

https://sunearthday.nasa.gov/2006/locations/babylon.php

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *