میانبری به نام کرمچاله
کرمچاله میانبری برای رفتن از جایی واقع در یک سطح، به مکانی دیگر است، درست مثل کرم که میتواند از مرکز سیب تونل بزند و از یک طرف به طرف دیگر برسد (دلیل نامگذاری هم همین است). این مفهوم از نظریه نسبیت عام اینشتین میآید که سالها قبل از این که تصوری از نظریه ریسمان وجود داشته باشد، پیشنهاد شد. این کرمچالههای قدیمی، نواحی مختلف جهان را به هم متصل میکنند و به دلیل وجود بسیاری از اهداف نظری عجیب، بررسی شدهاند ـ به رغم این که هیچ کس مطمئن نیست که آیا وجود دارند یا نه؟
به صورت مشابه، احتمال دارد در سناریوی جهان غشایی، به نوعی غشای دیگری را لمس کنیم یا با آن ارتباط داشته باشیم. اگر این غشاها روی هم بیفتند، قابل درک است که راهی برای سفر از فضای یک غشا به غشای دیگر وجود داشته باشد. این روش استانداردی که چند غشا در نظریه ریسمان با هم برهمکنش میکنند نیست. رایجتر از آن، سناریوهای جهان غشایی هستند که غشاهای جداگانه بخشهای مختلفی از فیزیک جهان ما را در خود جای میدهند و سپس به طور گرانشی با هم برکنش میکنند.
بعید است که این جهش غشایی، مثلا تنها با قدم گذاشتن به درون یک آیینه اتفاق بیفتد. اما چیزی به قدرتمندی کرمچاله ممکن است جادو کند. شاید کرمچاله که عموما طبق فرضیات نسبت عام بین سیاهچالههای چرخان وجود دارد و به ناپایدار بودن معروف است ـ بتواند مقداری از ماده یا انرژی را از یک جهان به جهان موازی دیگری سر بدهد. اگر چنین اتفاقات عجیبی در نقطهای رخ بدهد که غشاهای مختلف در فضای بزرگتر شامل همه غشاها روی هم افتادهاند، معلوم نیست که کرمچالهها باز هم بتوانند ماده و انرژی را از غشایی به غشای دیگر ببرند.
در واقع یکی از پاسخهای محتمل به پارادوکس اطلاعات سیاهچاله که مدتهاست برخی افراد در نظر دارند این است که اطلاعات وارد شده به سیاهچاله از طریق کرمچالهای در مرکز آن به جهانی موازی منتقل میشود.
مطمئنا چنین ایدههایی خیلی جای تردید دارند اما مدلهای ریاضی نشان دادهاند که بعضی از انواع کرمچالهها ـ اگر با نوعی انرژی منفی باز نگه داشته شوند ـ میتوانند راهی برای ارتباط نقاط مختلف فضا با هم باشند.
اگر این طور باشد، مباحث طرفدار جهانهای موازی به نفع ما هستند، چون با داشتن جهان و زمانی بینهایت، هر اتفاقی، بالاخره در یک جایی میافتد. در جهانی که چندین جهان موازی وجود دارد، شاید سفر بین آنها تضمین شده باشد.
منبع:
کتاب نظریه ریسمان، نوشته اندرو زیمرمن جونز، دنیل رابینز، ترجمه مریم ذوقی