جشنهای باستانی ایرانی شهریورماه

 

واژه شهریور در اوستا خشتره وئیره که در زبان پهلوی خشتور و در پارسی شهریور شده است.جز اول این کلمه یعنی خشتره به معنی قدرت و حکومت کشور است و کلمات شهر وشهریار از این واژه گرفته شده است. جز دوم به معنی آرزو شده است و بنابراین معنی ترکیبی آن حکومت آرزو شده یا کشور خواسته شده می باشد این امشاسپند در عالم روحانی مظهر قدرت و نیرو می‌باشد و در عالم جسمانی پاسبانی فلزات با اوست.

 

1 شهریور ـ جشن فغدیه/ فغریه، جشن خنکی هوا

جشن خنک شدن هوا در خوارزم باستان در روز نخست شهریورماه برگزار می‌شده که امروزه صورت اصلی و شکل تلفظ نام این جشن و نیز جزئیات و نحوه برگزاری آن مشخص نیست.

 

3 شهریورـ جشن کشمین

جشنی ناشناخته در سُغد باستان ( نام شهری نزدیک سمرقند) در روز سوم شهریورماه که با بازاری همگانی همراه بوده است. امروزه صورت اصلی و تلفظ نام این جشن مشخص نیست.

 

4 شهریورـ جشن شهریورگان، عروج مانی

شهریور روز از ماه شهریورچهارمین روز از شهریور ماه باستانی ،30 اَمُرداد خورشیدی.

جشنی در روز چهارم شهریورماه در ستایش و گرامیداشت این ماه. شهریورگان یا آذر جشن از جمله جشن‌های دوازده‌گانه سال ایران باستان بوده و از شمار جشن‌های آتش است. چهارمین روز شهریورماه این جشن برگزار می شود. به موجب یزدان‌شناسی اوستایی، شهریور میان امشاسپندان یا ملائک و ایزدان شش گانه از لحاظ مرتبت و مقام دومین است. نخست بهمن و دوم شهریور. این نام در اوستا «خشتر وئیریه» آمده که جزء اول کشور و پادشاهی و جزء دوم آرزو معنی می‌دهد. پس روی‌هم‌رفته به معنی پادشاهی یا کشور آرزوشده و به مفهوم عام از آن بهشت نیز اراده شده است.

چنان که همه امشاسپندان دارای دو وجه مینوی و زمینی هستند، این امشاسپند در جهان مینوی نماینده قدرت و شهریاری مطلقه اهورا مزدا و در زمین نگاهبانی و سرپرست فلزات و جنگ ابزارها و سلاح‌ها به او محول است. ما نمی‌دانیم چرا شهریورگان از شمار جشن‌های آتش به شمار رفته است.

این جشنِ آتش‌های خانگی محسوب می‌شد. مردم در خانه‌ها آتش می‌افروختند و ستایش خداوند و شکر نعمت‌های او را به جا می آورند. در خانه‌ها اغلب میهمانی بر پا کرده و خوراک‌های متنوع و ویژه تدارک می‌بینند و به مناسبت تغییر هوا شب هنگام در بام‌ها نیز آتش می‌افروزند؛ اما متأسفانه بقایای این جشن نیز میان زرتشتیان فراموش شده و فقط برخی از خانواده‌های قدیم در کرمان به گونه محدودی این جشن را برگزار می‌کنند.

جشن شهریورگان، بعنوان روز بزرگداشت پدر برگزیده شده است. جشن شهریورگان از این جهت به عنوان روز پدر انتخاب شده است که به معنای شهریاری بر اراده و نفس است. شهریور یکی از 6 امشاسپندانی است که در اوستا و گات ها از آن نام برده شده است. در اوستا سه تا از این امشاپسندان، زن گون و سه تای دیگر مردگونه هستند که شهریور از امشاپسندان مردگونه است.

در صفحه 251 آثار الباقیه چنین آمده است: «…شهریورماه که روز جهانی آن شهریور روز است و آن به مناسبت توافق دو اسم جشن است، آن را شهریورگان گویند. معنی شهریور دوستی و آرزوست. شهریور فرشته‌ای است که به جواهر هفت‌گانه از قبیل طلا، نقره، مس، آهن و دیگر فلزات که برقراری صنعت و دوام دنیا و مردم به آن‌ها بستگی دارد، موکل است».

از دو دید دیگر می‌توان اهمیت جشن شهریورگان را دریافت، نخست این که ماه شهریور ماه گردآوری محصولات کشاورزی است و به خصوص برای کشاورزان این نتیجه گرفتن از کار، زحمت، کشت و کار و به دست آوردن محصول همیشه همراه با شادمانی بوده و برای همین باید این کار با جشنی همراه می‌شده است. دیگر این که در این ماه «پاییزه کاری» آغاز می‌شود چون آغاز هر کار نیکی را باید با شادی درآمیخت. از این رو نیز جشن شهریورگاه را می‌توان آغاز فصل نو دیگری از هنگام کشت دانست. جشن شهریورگان یا چهارم شهریورماه، مصادف است با زادروز داراب (کوروش) و مرگ مانی.

آن‌گونه که از متون مانوی برمی‌آید، روز مرگ مانی در نزد مانویان یکی از بزرگ‌ترین جشن‌ها دانسته می‌شده و ظاهراّ به هنگام مرگ مانی این روز برابر با جشن «بِـما/ بِـمو» نیز بوده است.

به این ترتیب، چهارم شهریورماه نه تنها هنگام جشن شهریورگان، بلکه همزمان با جشن زادروز داراب (کورش) و جشن درگذشت یا جانباختن مانی نیز هست. همزمانی این دو رویداد اخیر از نگرگاهی دیگر نیز توجه برانگیز است: از سویی هنگام زایش پادشاهی بلندآوازه و کوششگر آرمان‌شهر ایرانی؛ و از سوی دیگر مرگ مانی درست در همین روز و دستاورد سلطه موبدان ساسانی بر ایران‌شهر و تباهی آرمان‌شهر ایرانی.

مانی، پیامبر بزرگ و پاکدل و صلح‌جوی ایرانی، همه عمر شصت و یکساله خود را صرف گسترش پیام دین مانوی کرد. او برخلاف بسیاری از ادیان که به رسمیت نشناختن و رد کردن ادیان و باورهای دیگر را افتخاری برای خود می‌دانند، تمامی پیامبران و ادیان پیشین خود را به رسمیت شناخت و گرامی داشت. مانی پیامبر دینی به تمام معنا در پیوند با فرهنگ و هنر بود که خود و پیروانش بیش از همه ادیان دیگر از خود کتاب و آثار مکتوب و نگاره‌های بی‌همتا باقی گذاشتند. همچنین مانی پیام‌آور جهانشمول‌ترین دین جهان باستان بود که پیروانش به مدت قریب یک هزار سال در گستره‌ای از شمال اروپا تا شرق چین زندگی می‌کردند.

یکی از شناخته‌شده‌ترین آیین‌های مانوی که در سراسر جهان امروز برجای مانده و به‌کار می‌رود و یادمان آن نیکومرد آشتی‌جوی ایرانی است، شیوه دست دادن مردمان با دست راست است.

مانی، سرنوشت تلخی داشت، داستان بسیار ساده بود. همان‌گونه که بعدتر با مزدک و دیگران هم اجرا شد. مانی را به جلسه مناظره با موبدان در حضور بهرام یکم دعوت و او را در یک دادگاه تفتیش عقاید به جرم «کفر» محکوم به مرگ می‌کنند. او در زندان نیز نه تنها از پیام دین و آرمان خود دست بر نمی‌دارد و توبه نمی‌کند؛ بلکه از هر فرصتی برای رساندن اندرز و شناساندن دین و اندیشه‌های خود برای جامعه بشری بهره می‌برد.

مانی به حکم موبدان پیرو صلح و آشتی و با تأیید بهرام‌شاه در شهریورروز از شهریورماه سال 276 میلادی و در روزی که موبدان سرگرم آراستن مجلس جشن شهریورگان یا آیین آرمان‌شهر ایرانی بوده‌اند، پس از شکنجه‌های هولناک کشته می‌شود و پیکرش را برای مدتی طولانی بر دروازه گندیشاپور می‌آویزند.

دروازه‌ای که تا صدها سال بعد به نام «دروازه مانی» خوانده می‌شده است. در دوران اخیر زرتشتیان جشن شهریورگان را به عنوان روز پدر انتخاب کرده‌اند چرا که شهریور از امشاسپندان مردگونه؛ و به معنای شهریاری بر اراده و نفس است. جشن روز پدر پیش از این در ماه بهمن و در جشن بهمنگان برگزار می‌شد اما هم‌اکنون روز جشن بهمنگان در گاه‌شمار رسمی کشور با نام «روز پاسداری از جانوران سودمند» نام‌گذاری شده است.

 

8 شهریور-جشن خزان

جشنی در روز هشتم شهریورماه که با سوارکاری، چراغانی، آذین خانه‌ها و آتش افروزی بر بام‌ها همراه می‌شده است. برخی زمان این جشن را در روز هجدهم شهریورماه و گاه پانزدهم شهریور دانسته‌اند. جیمز موریه در سفرنامه‌اش به برگزاری این جشن در شهر دماوند اشاره کرده است.

از جمله مراسم این جشن می‌توان به سوارکاری نیز اشاره کرد. «جیمز موریه» از آخرین کسانی است که در سفرنامه‌اش از برگزاری این جشن در شهر دماوند در روز هشتم شهریورماه یاد کرده است.

 

15 ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ ـ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺟﺸﻦ

دی به مهر روز از شهریورماه برابر با 15 شهریور در گاهشماری ایرانی. همچنین گردیزی در «زین الاخبار» جشن خزان را به این روز منسوب می­دارد.

 

18 شهریور

در دی روز از شهریور ماه جشنی به مناسبت سرد شدن هوا برگزار می‌شده است. خزان کوچک ۱۸شهریور و خزان بزرگ ۲ مهر. خلف تبریزی به برگزاری خزان کوچک در سوم یا ۱۸ یا هشتم شهریور اشاره کرده است. گردیزی در زین الخبار از برگزاری خزان کوچک و بزرگ در یکم و پانزدهم تیرماه یاد کرده است که این مربوط به زمانی است که گاهشماری یزدگردی استفاده می شده است و کبیسه اعمال نمی‌شده است. به همین دلیل برای چند گاهی آغاز نوروز به برابر با آغاز پاییز بوده و برابر با برابران (اعتدال) بهاری نبوده است.

 

 

روز بزرگداشت سالخوردگان

ارد روز از شهریورماه برابر با 25 شهریور در گاهشماری ایرانی

رسمی با پیشینه ی سه هزار ساله در بزرگداشت سالخوردگان و ارج نهادن به پدربزرگان و مادربزرگان در ایران باستان به نام «اشیش وانگ»، که روز رحمت خدا، اخلاقیات و معنویات و روان پاک بود و تا کنون نیز در برخی از مناطق سرزمین‌های ایرانی با دیدار از بزرگان خانواده ادامه دارد.

 

30 شهریورـ گاهنبار پـتیه‌شـهیم

گاهنبار یا گاهبار این دو لغت یک معنی دارد و آن شش روزی است که خدای تعالی عالم را آفرید و مجوس در کتاب زند از زرتشت نقل می‌کنند که حق سبحانه و تعالی عالم را در شش گاه آفرید و اول هر گاهی نامی دارد و در اول هر گاهی جشنی سازند.

به موجب روایات در شش گاهنبار، به ترتیب شش مرحله آفرینش از سوی اهورامزدا انجام یافته است. در تورات نیز اشاره شده خداوند آفرینش را در شش روز انجام داد و در روز هفتم استراحت کرد. به این ترتیب: آسمان، زمین، آب، ماه و ستارگان و خورشید، جانوارن، انسان. در قرآن آمده: “به درستی که پروردگار شما آن‌چنان خدایی است که آفرید آسمان‌ها و زمین را در شش روز..” در اوستا به ترتیب آسمان، زمین، گیاه، جانور و انسان ستوده شده است و این اشارتی است به مراحل شش‌گانه آفرینش که به موجب روایاتی در شش هنگام سال یا شش گاهنبار انجام گرفته است.

آفرینش آسمان در گاهنبار میدیوزرم، آفرینش آب در میدیوشم، زمین در پتیه‌شهیم، گیاه درایاسرم، جانوران در میدیارم و آفرینش انسان در همسپتمدم مقارن با نوروز و بزرگترین جشن ایرانیان که علت غایی آن مساله نیز می‌باشد.

روز سی‌ام شهریورماه، به مناسبت آفریدن زمین برگزار می‌شد. گاهنبار سیوم از بیست و ششم شهریورماه تا 5 روز، هنگام برداشت و انبارکردن گندم و جو و همۀ دانه‌ها می‌باشد.

 

31 شهریورـ جشن انار

جشنی در بخش طارُم/تارُم استان قزوین که در اواخر تابستان یا اوایل پاییز برگزار می شود. در این جشن که با نواختن ساز و دهل و دایره همراه است، برای آغاز چیدن انار به انارستان‌ها می‌روند. مردم چیدن انار پیش از این جشن را ناشایست می‌دانند.

برابر با 29 شهریورماه در گاه‌شماری ایرانی برگزاری «جشن انارچینی» در پایان شهریورماه تا آغاز مهرماه در بخش تارم و روستاهای «انبوده» و «رودبار الموت» قزوین همراه با شادی کردن و نواختن دایره و سورنا و دهل انجام می‌شود و پیش از آن کسی حق چیدن انار ندارد. انار «سنگان» و انار «انبوده» مهم‌ترین محصولات باغی این منطقه است که شهرت جهانی دارد و به کشورهای خارجی نیز صادر می‌شود.

 

31 شهریور-جشن انگور، جشن شاندر

جشنی در آذربایجان غربی و در اواخر تابستان. در این جشن با شادی و بازی‌های گروهی، هر کس بهترین انگورهای تاکستان خود را برای انتخاب بهترین‌ها به مسابقه می‌گذارد.

 

منبع:

گاه‌شماری و جشن‌های ایران باستان به کوشش هاشم رضی

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *