جشنهای باستانی فروردینماه
از سپیدهدم تاریخ ایران زمین و پیدایش فرهنگ و آئین مردمان این سرزمین هزاران سال میگذرد. طی این سالهای طولانی و به درازا کشیده شده، سلسلهها و پادشاهیها یکی پس از دیگری طلوع کردند و غروب کردند. جنگهای خانمانسوز، تاخت و تاز بیگانگان و بدخواهان و بلایای گوناگون، هر یک به نوعی این تمدن کهن را تحت تأثیر خود قرار دادهاند. هرچند که این فرهنگ در دوران مختلف تاریخ، غبار فرسودگی، زوال و خزان را به خود دیده است، لیکن فرازهایی از آن، طی گذر از قرنها، از نیاکان به یادگار مانده و سینه به سینه و نسل به نسل تا به امروز منتقل شده است.
ایرانیان باستان، فروردینماه را به دلیل انواع باورها و سنتهای آیینی که در آن وجود داشت، به عنوان یک ماه مقدس و محترم در نظر میگرفتند. از همین روی آنان با برگزاری جشنها و مراسم و سنن مختلف، این ماه را گرامی میداشتند. مهمترین باوری که موجب حرمت و تقدس این ماه میشد، اعتقاد به آغاز هستی و حیات کیهان، یا به عبارتی آفرینش جهان در این ماه بود. این گفتار سعی دارد به اختصار اشارهای کند به جشنها و آیینهایی که ویژهْ فروردینماه بوده و یا در اواخر اسفندماه برگزار میشده است. جشنها و مراسمی که برخی از آنان هنوز هم در میان مردم این دیار به شکلهای مختلف به حیات خود ادامه دادهاند.
چو آمد به برج حمل آفتاب جهان گشت ابا فر و آیین و تاب
بتابید ز انسان ز برج بره که گیتی دوان گشت او یکسره (فردوسی)
گاهنبارها؛ جشنهای آفرینش
در باور ایرانیان باستان، آفرینش هستی در شش گاه (شش مرحله) روی داد. گاه ششم مصادف بود با آفرینش انسان، و در آخرین روز کبیسه سال انجام شده و « همسپتمدم » نام داشت. هر یک از گاهنبارها پنج روز جشن گرفته میشد. گاهنبار ششم از بیست و ششم اسفند آغاز و تا اول فروردین ادامه داشت. یعنی روزی که باور داشتند فروهر مردگان به خانه خود باز میگشتند. بنیان جشنهای گاهنبار به جمشید نسبت داده شده است.
«زرادشت گفته است: …چون آسمان و زمین و آب و گیاه و جانور و مردم، تا عالم به سالی تمام آفریده شد و به اول هر یکی از پارهها پنج روز است نامشان گهنبار.» (کتاب التفهیم)
همانطور که ذکر شد به باور ایرانیان باستان جهان هستی در شش گاهنبار آفریده شد و پیش از آن سه هزار سال در حالت مینوی و بدون حرکت بود:
نخستین گاهنبار (میدزرم) در میانه اردیبهشت بود و طی آن آسمان خلق شد.
دومین گاهنبار (میدیوشهم) در تیرماه بوده و طی آن آفرینش آب صورت گرفته است.
سومین گاهنبار (پتیه شهم) در شهریور بوده است که زمین خلق شد.
چهارمین گاهنبار (ایاسرم) در مهرماه بوده است که طی آن گیاه خلق شد.
پنجمین گاهنبار (میدیارم) در دیماه رخ داده که در این مرحله جانور آفریده شد.
ششمین و واپسین گاهنبار (همسپتمدم) در آخرین روز کبیسه سال انجام شد که آفرینش انسان را به آن نسبت دادند.
جشن نوروز
نوروز بزرگترین جشن آئینی ایرانیان از دوران کهن تا به امروز است. جشنی که نماد جشنهای بهاری جهان به شمار میرود. روایات بسیاری درخصوص پیدایش نوروز نقل شده است که البته اغلب آنها جنبهْ داستانی دارد. بنابراین احتمالاً مهمترین علت پیدایش این جشن، آغاز بهار، رستاخیز طبیعت و تجدید زندگی میباشد.
ابوریحان بیرونی علتهای مختلفی برای پیدایش نوروز نقل کرده است که بارزترین آن نسبت دادن نوروز به جمشید است. نسبتی که فردوسی موجب ترویج و شهرت آن شد. به گونهای که جمشید پس از برقرار ساختن نظام زندگی و عدل و داد، سر سال نو، روز هرمزد از فروردین به تخت نشست و مردم شادی کردند و آن روز را « روز نو » خواندند.
از سویی دیگر تقارن جشنها و سنتهای متعدد در فروردین امتیاز ویژهای به نوروز میداد است. جشنهایی که از بیست و ششم اسفند آغاز و تا اواخر فروردین ادامه مییافت و در این گفتار به طور مختصر به برخی از آنان پرداخته شد.
مسأله مهم دیگر در اهمیت نوروز، آمیخته شدن این جشن طبیعی با انگیزهها و گرایشهای آئینی و دینی مردم ایران باستان بوده است. هرچند که اهمیت یافتن نوروز به سبب آغاز بهار، اعتدال هوا، مساوی شدن شب و روز، و تجدید حیات بوده است، اما در طول سالیان متمادی این عقیده شکل گرفته است که ماه فروردین، ماه فروهرهای مقدس و جشن ویژهْ آنان است.
نوروز دو وجه دارد. یکی جشن و آئین و سنتها است و دیگری محاسبه و شمارش روز ماه و سال (تقویم). بنابراین اگر از وجهْ دوم (تقویم) به نوروز نگریسته شود در طی تاریخ « نوروز معتضدی»، «نوروز جلالی»، «نوروز خوارزمشاهی» میان مردم شهرت یافتهاند.
در تاریخ از دو نوروز یاد شده است. « نوروز بزرگ » (نوروز خاصه) و « نوروز کوچک » (نوروز عامه). نوروز بزرگ روز ششم فروردین است که گفته میشود که مصادف با زادروز زرتشت است. این روز که خردادروز نیز نامیده میشده است از احترام و تقدسی خاص بهرهمند بود و هنوز هم در میان زرتشتیان جایگاه خاصی دارد. اغلب روایات حکایت از آن دارند که شاهان و اشراف در پنج روز نخست فروردین به رسیدگی و دیدار با مردم طبقات گوناگون و رعایا میپرداختند و به اصطلاح بار عام داشتند، و ششم فروردین را خلوت میکردند و به خود و خاصان ویژگی میدادند.
نوروز بزرگ نوروز ملوک هم نامیده شده است. چراکه جشنی مختص درباریان و خانواده سلطنتی بود. از این رو احتمالاً نباید نسبت به نوروز عامه سابقه دیرینهای داشته باشد. چنین مینماید که تقسیم بندی نوروز ، به نوروز عامه و نوروز بزرگ تقسیمبندی شاهان ساسانی و نظام طبقاتی حاکم در این دوره باشد.
نوروز بزرگ آمد آرایش عالم میراث به نزدیک ملوک عجم از جم (دیوان عنصری)
از اسناد تاریخی چنین بر میآید که در دربار شاهان پارسی پنج روز نخستین، نوروز عامه بوده که شاهان بار عام میدادند و به دادخواهی مینشستند و هدایا از سوی مردم پیشکش میشد. سپس روز ششم ویژه شاهنشاه و بزرگان بود. دادخواهی و بارعام در جشن بزرگ مهرگان نیز مرسوم بود.
جشن فروردگان
فروردگان بازگشت فروهر درگذشتگان است. ایرانیان باستان بر این باور بودند که فروهر نیک درگذشتگان، در زمانهایی خاص به دیدار خانمان و خویشاوندان خود به زمین برمیگردند. در باور ایرانیان باستان، آدمی از پنج نیرو شکل گرفته است (به گفته اوستا، پنج نیروی مینوی). فروهر یکی از این نیروها است که با مرگ تن از بین نمیرود. فروهر هرگاه از مردی نیک و پارسا باشد، پس از مرگ به جهان بالا و عالم مینو بازمیگردد. اما هرگاه از مردی شریر و بدکار باشد مدتی در برزخ در معیت روان (یکی از پنج نیروی مینوی) باقی میماند تا از آلودگی پاک شود و سپس به عالم مینو جایگاه نور عروج میکند. «در اوقات فروردگان در اتاق مرده و بالای بام خانه و در فارس و خوارزم برای پذیرایی از ارواح غذا میگذارند و بوی خوش بخور میکنند.» (ابوریحان بیرونی، یشتها، ج۱)
مراسم این جشن از بیست و ششم اسفندماه شروع میشد و تا یکم فروردین ادامه مییافت. این مراسم از پیش از دوران زرتشت وجود داشت و در دوران زرتشت شکل کاملتری به خود گرفت. به طوری که در اوستا به آن پرداخته شده است. طی این مراسم از فروهر مردگان پذیرایی میشد و مردم بر این باور بودند که چنانچه طی این پذیرایی فروهر مردگان از میزبان خشنود شود، فروهر در زندگی به یاری آنان میشتابد و در سختیها یاور میزبان خواهد بود.
« ایشان نوروز و مهرگان و ایام فروردگان را بزرگ میشمارند و معتقدند که درین ایام ارواح مردگان به منازلشان باز میگردند و در این ایام خانهها را پاک می کنند و فرشها میگسترند و طعامهایی میسازند و برآنند که ارواح مردگان را از بوی و همچنین روشنایی آنها بهره است. » (آفرینش و تاریخ، مطهربن طاهر مقدسی جلد ۴)
جشن فروردینگان (فردوگ)
روز نوزدهم هرماه روز فروردین نامیده میشد و ویژه فروهرها یا روان درگذشتگان است. در واقع این روز مختص ماه اول سال نیست بلکه روز نوزدهم هر ماه چنین ویژگی دارد و فروردین نامیده میشد. در ماه فروردین، روز نوزدهم، « جشن فروردینگان » بوده است که « فردوگ » هم نامیده میشده است. این جشن ده روز برگزار میشده است که شامل پنجه کوچک (پنج روز پایان اسفند) و پنجه بزرگ (پنج روز کبیسه) میشده است. در آن زمان هر ماه سی روز و سال ۳۶۰ روز در نظر گرفته میشد. در نتیجه در انتهای سال و با پایان اسفندماه، پنج روز باقی مانده را کبیسه می نامیدند. این جشن ارتباطی با نوروز نداشته و تنها در مجاورت زمانی جشن نوروز قرار داشته است.
امروزه زرتشتیان در ایران و همچنینی پارسیان در هند روز نوزدهم فروردین را فردوگ مینامند و در این روز به مزار درگذشتگان میروند و به آنان احترام میگذارند. در این روز زرتشتیان برای شادی روان درگذشتگان به آرامگاه میروند و موبدان با سرودن آفرینگان دهمان کردهْ سروش و همازور دهمان، شادی بیشتر درگذشتگان را خواستار میشوند. در حال حاضر قبرستانی واقع در قصر فیروزه در جنوب شرقی تهران، محلی است که هرسال در این تاریخ زرتشتیان گردهم میآیند و برای گرامیداشت فروهرها، گل و گیاه و میوه و شمع و آجیل بر سر گورها مینهند و سرودهای آئینی میخوانند.
سروش روز
روز هفدهم هر ماه سروش نام دارد. « نیک است در این روز دعا کردن و به آتشکده رفتن و باقی امور بد است. » (برهان قاطع جلد اول) سروش روز را در هرماه و به ویژه فروردین گرامی میداشتند و در آن روز به نیایش و دعا میپرداختند. سروش در اوستا یکی از ایزدان بزرگ است. ایزد وحی و الهام، ایزد جنگاوری بر مظاهر اهریمنی.
جشن نوروز انهار
در گاهشمار ایران باستان، روز نوزدهم هر ماه فروردین نام داشته است. نوروز انهار جشنی بوده در روز نوزدهم ماه اسفند که مردم در این روز به دشت و صحرا، به ویژه کنار جویبارها و چشمهها رفته و طی مراسمی عطر و گلاب در آبها میافشاندند.
جشن آبریزگان
جشن آبریزگان همانند بسیاری از دیگر جشنهای ایران باستان ریشه مذهبی دارد. این جشن در سیام فروردینماه برگزار میشده است و قدمت آن را به دوران پیش از جشمید نسبت دادهاند. پیشینیان معتقد بودند که فروهر مردان نیک، علاوه بر یاری آنان در زندگی، کشاورزی، جنگ و… در رفع خشکسالی و ارزانی داشتن نعمت آب به آنان یاری میرساندند. پس از گذشت قرنهای متمادی ردپای این جشن را هنوز میتوان در برخی مناطق ایران و به خصوص در میان کشاورزان یافت میشود. به گونهای که در روزی خاص به قناتها و چشمه ساران میروند و آن روز را گرامی میدارند و به یک دیگر آب میپاشند. هممیهنان زرتشتی و ارمنی هم این جشن را دارند و نزد ارامنه «جشن وارتادار» یا «آب پاشان» است که هسته اصلی آن نزد هر سه گروه مسلمان، زرتشتی و ارمنی، پاشیدن آب و شگون دانستن این آب پاشی است.
در پیدایش و ریشههای این جشن روایتهای زیادی است. ابوریحان بیرونی سبب این جشن را اینگونه بیان کرده است «در این روز مردم به یکدیگر آب میپاشند و سبب این کار همان سبب اغتسال است و برخی گفتهاند که علت این است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید، ناگهان باران سخت ببارید و مردم به این باران تبرک جستند و ازین آب به یکدیگر پاشیدند و این کاردر ایران مرسوم بماند.» در برخی متون اصل جشن آبریزگان را به تیرماه نسبت دادهاند. البته بر این باور که در فروردین چنین مراسمی برگزار میشده است شکی نیست.
همچنین روایت شده است که در روز دهم ماه فروردین جشنی برگزار میشده است، موسوم به آبانگاه که آنهم با آب و باران و مراسمی در تقدیس آن مربوط است.
منابع:
– گاهشماری و جشنهای ایران باستان، هاشم رضی، انتشارات فروهر
– نوروز جمشید، دکتر جواد برومند سعید، انتشارات توس
– جشنهای ایرانیان، عسکر بهرامی، انتشارات پژوهشهای فرهنگی
– هفته نامه امرداد، چاپ تهران
– انجوی شیرازی، تحقیقات فرهنگ عامیانه
– فروردین، هنگامهی آفرینش موسم جشنهای کهن ایرانی (http://persian.epochtimes.com)