” هر چقدر بیشتر برای ریاضیات زمان گذاشتم، بیشتر هیجان زده شدم.”

این سخن یکی از موفق ترین ریاضیدانان جهان است، ریاضیدانی که به آنچه که می شد در این علم رسید و خود را فراتر از خیلی بزرگان تاریخ قرار داد. عشق و علاقه در کنار نبوغ بی اندازه در ریاضیات، چیزی را موجب ساخت که دنیا به بودنش افتخار می کرد و همگان را به تحسین وا داشته بود. اما خودش اینگونه توصیف می کند: ” پُرارزش‌ترین بخش لحظه‌ای است که می‌گویی آها! ذوق کشف و لذت فهمیدن چیزی جدید. احساس ایستادن بالای یک بلندی و رسیدن به دیدی شفاف و واضح.”
قطعا چیزی فراتر از یک استاد بودن یا تحصیل کردن در یک رشته لازم است تا بتوان به چنین جایگاهی رسید و همچنان بی وقفه به دنبال چیزهای تازه بود.

مریم میرزاخانی نابغه ریاضیات، کسی که خیلی از قواعد را تغییر داد و شاید مبالغه نباشد اگر او را اسطوره بنامیم، اسطوره حداقل یک نسل، نسلی که در دنیای این روزهایشان اسطوره ها یا خاموش اند یا پوچ و توخالی هستند. او خیلی ها را به توانستن امیدوار کرد، به دنبال آرزوها بودن، به نترسیدن و به مواجه شدن با مشکلات از هر نوعی چه در علم، چه در مسیر رسیدن به علم .

او در 13 اردیبهشت 1356 به دنیا آمد و تحصیلات خود را در دبیرستان فرزانگان (تیزهوشان) به پایان رساند و در این دوران 2 بار مدال طلای المپیاد ریاضی را دریافت کرد و در سال 1954 در المپیاد جهانی هنگ کنگ مدال طلا را با امتیاز 41 از 42 و درسال بعدش در المپیاد جهانی کانادا با نمره کامل یعنی 42 از 42 کسب کرد، چیزی که تا قبل از آن اتفاق نیافتاده بود! مریم میرزاخانی تا قبل از این هم بسیاری از اولین ها را از آن خود کرده بود، مثل اولین دختر در تیم المپیاد،اولین دختری که مدال طلا دریافت کرد، اولین کسی که دو سال پیاپی مدال طلای جهانی گرفت و اولین کسی که موفق به کسب تمام امتیاز ممکن درآزمون المپیاد شده بود. این کلکسیون اینجا تمام نشد؛ او پس از دریافت مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه شریف به هاروارد رفت و مدرک دکتری خویش را در سال 2004 دریافت کرد و دانشگاه های پرینستون و استنفورد مشغول تدریس شد که چندی بعد به دانشگاه استفورد رفت و درسال 2008 و در سن 31 سالگی به مقام استادی رسید.

مریم میرزاخانی در سال 2004 از طرف  نشریه پاپیولار ساینس به عنوان یکی از 10 استعداد درخشان آمریکا انتخاب شد. او که پیش از آن با حل یکی از مشکلات مهم در ریاضی توانسته بود، نام خود را در جامعه علمی مطرح کند، درسال 2009 جایزه جایزه بلومنتال را دریافت کرد که بخاطر تز دکترای مبتکرانه اش این جایزه به وی تعلق گرفت. این پایان راه او نبود و کلکسیون افتخارات وی با با ارزش ترین جایزه علمی در حوزه ریاضیات یعنی مدال فیلدز تکمیل شد، او این جایزه را در سال 2014 دریافت کرد و باز هم اولین شد، اولین زن برنده این جایزه!

بعد از دریافت این جایزه همگان زبان به تحسین او گشودند به طوریکه انجمن جایزه فیلدز اینگونه اورا توصیف کرد ” … او تجسم ترکیبی کمیابی است از توانایی تکنیکی، بلندپروازی جسورانه، بینش وسیع و کنجکاوی ژرف…”

در دنیای ریاضیات محدود به موضوع هذولولی ها نبود، او “شار زلزله” که برای مدتی طولانی بی پاسخ ماند را توجیه کرد و بعد از آن همراه با تیم تحقیقاتی اش بر رویژئودزیکهای مختلط و بستارهای آنها کار کرد و نشان داد که این بستار ها بر خلاف انتظار منظم و جبری هستند، این یافته نیز تحسین اتحادیه جهانی ریاضی را برانگیخت.

مریم میرزاخانی در سال 2016 به عضویت آکادمی علمی آمریکا در آمد و اولین ایرانی – آمریکایی شد که به این جایگاه دست یافته است.

یکی از مخاطره انگیز ترین اتفاقات زندگی او زمانی رقم خورد که با تیم المپیاد تهران از اهواز به سمت تهران می آمدند و اتوبوس آنها در دره سقوط کرد و تعدادی از نوابغ ایرانی در این حادثه در گذشتند، اما مریم میرزاخانی  از این حادثه به سلامت عبور کرد و با تلاش های خود به نوعی به همراهان سابق خود ادای دین کرد .

 “امروز یک چراغ خاموش شد، این قلبم را به درد می‌آورد…”

این پیام دکتر فیروز نادری بود، پیامی که بر تمام شایعات مهر تائید میزد! شایعاتی که یکی از تلخ ترین روز های تابستان را برای جامعه علمی دنیا و ایران رقم زد! در اولین ساعات صبح روز شنبه 24 تیر ماه تنها چند روز بعد از آنکه با شنیدن خبر بیماری اش همه در ناراحتی بودند ، به یکباره از دنیا رفت! مریم میرزاخانی دختر نابغه ایرانی که به همه چیز در ریاضیات رسیده بود اما هنوز در ذهنش دنیاهای زیادی برای کشف کردن مانده بود، معادله سرطان را حل نشده باقی گذاشت و دنیا را با کوله باری افتخار و با ذهنی سرشار از ایده های ناب بدرود گفت!

مریم میرزاخانی در طول 40 سال زندگیش، به هر چیزی که ممکن بود رسید، اما ویژگی افرادی مثل او این است که ذهنشان به جاهایی میرسید که غیرممکن ها را ممکن می کند. ذهن زیبای مریم میرزاخانی پر از دنیاهایی بود هنوز منتظر کشف شدن بودند،و شاید باید دنیا سال ها منتظر بماند تا باز هم کسی دیگر کارهای او را ادامه دهد.

زمانیکه زندگی او را تجسم میکنی شاید تنها چیزی که به آن نمیخواهی فکر کنی پایان باشد، آن هم اینقدر زود، کاش سرطان درمان داشت،به قول یک نوشته، کاش روزی برسید که دانشمندان سرطان را از پا در بیاورند نه سرطان دانشمندان را.

دختر کوچکش،آناهیتا، قطعا بسیار به خود خواهد بالید که مادری همچون او داشته است، مادری که یکی از الهام بخش ترین زنان دنیا بوده است و داستان های بسیاری از او خواهد شنید و داستان های بسیاری تعریف خواهد کرد.

در این روزها باز هم بار دیگر همه در مورد مریم میرزاخانی حرف میزنند و تسلیت می گویند، از بزرگی کار هایش می گویند، تحسینش می کنند و اشک میریزند، اما یادمان باشد او یک آرزوی به کمال رسیده است، نمادی از کسانی که شاید همین حالا هم دارند در دانشگاه های ما درس می خوانند، یادمان باشد، این افراد حمایت می خواهند نه پیام تسلیت!

نوبت کلام آخر است، زندگی نامه اش،عکس هایش مطمئنا این روزها هزاران بار به اشتراک خواهد گذاشته شد، اما ماهیت او، ماهیت زندگیش مانند کارهای پیچیده اش متشکل از یک نظم است، نظمی که از او، خودش را ساخت!

باید خوشحال بود، چون در زمانی زیستیم که میتوانستیم او را تحسین کنیم.بعد از او دیگر خیلی از چیزها اولین نیست، و امیداورم برای نوابغ ما آخرین بار نباشد. مطمئنا امروز در کتابخانه او در دانشگاه شریف ریاضیدانانی مشغول پژوهش هستند که سالهای بعد باید افتخاراتشان را لیست کنیم! اما همه آنها یک چیز مشترک خواهند داشت و آن هم او خواهد بود، کسی حالا یک الگوی تمام عیار از زندگی، از جنگیدن ، از باور، از خواستن است.

خورشید هم از نبود تو ناراحت است و اینروز ها آفتابش مانند همیشه نمیسوزاند!

خداحافظ دختر نابغه ! تو تمام نشدنی هستی حتی اگر نباشی! این خاصیت آدم های بزرگ است !

نویسندگان: سرکار خانم فاطمه فقیهی، جناب آقای امیرعلی حریری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *