اِستيو Steve
شاید در نگاه اول، این نوارها شبیه به شفقهای قطبی به نظر برسند اما پژوهشی که اخیراً صورت گرفته حاکی از تفاوتهای چشمگیر بین این دو پدیده است.
طول زیاد و رنگهای غیرمعمول استیو، زمانی که دقیق اندازهگیری شود، نشاندهنده این است که شاید مربوط به «رانش یونی زیرشفقیSubauroral Ion Drift | SAID » باشد؛ یک رود فراصوت از یونهای جَوی داغ که قبلاً تصور میشد غیر قابل مشاهده باشد.
برخی دانشمندان پدیدهای جدید به نام استیو Steve را کشف کردند که نوارهای نور تابشی هستند که به وسیله جریانی از ذرات باردار ایجاد شده اند. این پدیده چیزی متفاوت از شفق معمولی است.
قبل از اینکه شما تصور کنید استیو به دلیل نام پروفسور هافکینگ یا فیزیکدان نظری استیون وینبرگ نامگذاری شده باشد، گروه دنبال کنندگان شفق آلبرتا این نام را از صحنهای در فیلم انیمیشنی به نام «بالای حصار» برگرفتهاند که در آن تمامی حیوانات به حصاری بزرگ و ترسناک نگاه میکنند بدون اینکه بدانند چیست و کم کم در مورد آن نگران میشوند تا اینکه یکی از حیوانات (یک سنجاب) میگوید: «بیایید او را استیو صدا بزنیم» و به همین دلیل تمامی حیوانات احساس بهتری میکنند.
این پدیده که مخفف عبارت «افزایش سرعت تابش گرمایی قویStrong Thermal Emission Velocity Enhancement » است، احتمالاً از دوران باستان دیده شده است، اما دانشمندان فقط در پنج سال گذشته متوجه شدند که رنگ و شکل استیوها، آنها را از شفقهای قطبی متمایز میکند. استیوها بهصورت نوارهای صورتی و ارغوانی درخشان دیده میشوند و منشأشان هنوز بهعنوان یک موضوع پژوهشی باقی مانده است.
استیوها به دلایلی که در حال حاضر ناشناخته است، اغلب با شفقهای قطبی پرچینی سبزرنگ همراه هستند. ساختارهایی که میتوانند خارج از بیضی اصلی شفق قطبی که شامل نیتروژن برافروخته زیادی نیست، پدیدار شوند.
شما ممکن است با انواع معمولی شفق آشنا باشید که پنجرههای نور در آسمان و بالای قطبهای سیارهیمان هستند و به وسیله جریانی از ذرات باردار ایجاد میشوند و توسط میدان مغناطیسی زمین به سمت پایین حرکت میکنند و جَو را به هم میزنند.
هنگامی که الکترونها با گازهای مختلف برخورد میکنند، ما میتوانیم آنها را ببینیم که با رنگهای مختلف نور ساطع میشوند و آنچه که ما در محاوره نورهای شمالی و جنوبی مینامیم را تولید میکنند.
پروتونها میتوانند به خوبی با گازها برخورد کنند، اما هنگامی که به الکترونها آزادانه برخورد میکنند میتوانند سبب واژگونی نور شوند، طول موجهای ساطع شده توسط برخوردهای پروتون مرئی نیستند.
فیزیکدان اریک دونوان ازدانشگاهکلگریدرکانادامتوجهاینتفاوتظریفشد،بنابراینتصاویرگرفتهشدهازشفقپروتونراباورنداشت. استیوبایدچیزدیگریباشد.
با ترکیب اطلاعات زمان و مکان درمورد استیو و دادههای جمعآوری شده از ماموریت میدان مغناطیسی گروهESA، دونوان تصمیم گرفت برخی از ویژگیهای غیرطبیعی این پدیده را کنار هم قرار دهد.
هنگامی که ماهواره، درست از میان استیو حرکت میکند، دادههای بدست آمده از ابزار میدان الکتریکی تغییرات خیلی واضحی را نشان دادند.
دمای هوا در ۳۰۰ کیلومتر بالای سطح زمین افزایش ناگهانی تا ۳۰۰۰ درجه سانتیگراد داشت و دادهها نوار پهناور گازی را نمایش دادند که با سرعت تقریبی ۶ کیلومتر برثانیه جریان مییابد درحالیکهکنارههاینوارباسرعت۱۰ متر بر ثانیه در حرکتند.
این پدیده زیبا نسبت به شفق برای دانشمندان جدیدتر است، و یقینا به خاطر این نیست که این پدیده، پدیدهای نادر است.
نتیجه آن است که استیو مشخصا پدیدهای معمولی است، اما ما قبلا به آن توجه نکردهایم. بخاطر کشف این پدیده باید متشکر مشاهدات زمینی، ماهوارهها و دادههای زیاد کنونی باشیم که توسط دانشمندان بدست آمده است.
رسانههای اجتماعی، وبلاگهای آماتور و پروژههای علمی اختصاصی باعث میشود محققان مشاهدات و منابع عظیمی فراهم کنند که قبلا هرگز به آنها دست نیافتهاندو این امر به دانشمندان اجازه میدهد که هر چیزی را از نمونههای جدید گرفته تا سیارههای جدید را کشف کنند.
طی چند سال گذشته، عکاسان عضو یک گروه فیس بوکی به نام «در جست و جوی اورورای آلبرتا» عکسها و نکات قابل توجه خود را دربارهی نورهای شمالی معروف به اشتراک گذاشته و تصاویری از قوس نورانی مشهور در سراسر آسمان گرفتهاند. این قوس میتواند در سراسر آسمان شمالی مخصوصا در عرضهای جغرافیایی میانه مانند کلگری و ادمونتون دیده شود. این پدیده دارای رنگهای متمایز و برجستهای همچون سبز و بنفش بوده و گاهی اوقات مانند یک مارپیچ به هم بافته شده به نظر میرسد.
این گروه عکاسان در ابتدا این نوار براق و نورانی بنفش و سبز را با رد عبور هواپیما اشتباه گرفته بودند. تنها پس از بررسی تنظیمات دوربین مانند سرعت کم شاتر و نرم افزارهای ویرایش عکس برای بهبود اشباع رنگ، آنها متوجه شدند که این قوس از خود نور ساطع میکند و برخلاف مسیرهای بازمانده از هواپیماست که از منابع نوری روی زمین تغذیه میکنند.
تا مدت ها، اعضای گروه «در جست و جوی اورورای آلبرتا» بر این باور بودند که این پدیده یک اورورای پروتونی است؛ گونهای نادر از اورورا که هنگام ورود به محدودهی گرانشی زمین از تقابل پروتونهای پرانرژی در برابر الکترونها ایجاد میشود. تا اینکه سال گذشته تعدادی از این اعضا به دانشگاه کلگری رفتند تا استاد هوافضا اریک دونووان را ملاقات کنند و در همین ملاقات تصاویر خود را به او نشان دادند. اریک دونووان به محض نگاه کردن به عکسها متوجه شد که آنچه او بدان مینگرد یک قوس پروتونی نیست، اما او نمیدانست که واقعا به چه چیز خیره شده است.
بعد از ملاقات آنها با اریک، یکی از این افراد (عکاس، علاقمند به پدیدههای آب و هوایی و ادمین گروه فیس بوک) به نام Chris Ratzlaffپیامی را در گروه فیس بوک به نام «استیو» منتشر کرد.
در همین هنگام، اریک دونووان و همکاران او دست به دامن آژانس فضایی اروپایی و گروه ماهوارههای سوآرم Swarm شدند که میدان مغناطیسی زمین را مطالعه میکنند و بدین ترتیب سعی کردند تا اطلاعات بیشتری در مورد این پدیدهی جدید کسب کنند. با درنظر گرفتن مشاهدات این قوس از روی زمین و مطابقت آنها با حرکات سوآرم، آنها قادر بودند که حرکت استیو را بررسی کنند.
امروز ما متوجه شديم که استیو یک نوار از گازهای داغ به پهنای 25-30 کیلومتر است که با سرعت بالایی در راستای شرقی-غربی حرکت کرده و گاهی صدها و شاید هزاران مایل امتداد مییابد. دمای درونی این پدیده 3000 درجه سانتیگراد بوده و این نوار گازی به سمت غرب با سرعت 6 کیلومتر در ثانیه حرکت میکند که در مقایسه با سرعت 10 متر بر ثانیه سمت دیگر نوار رقم بسیار قابل توجهی است. این پدیده حدود یک ساعت یا بیشتر دوام میآورد و معمولا به صورت فصلی نمایان میشود، در ماههای اکتبر تا فوریه این پدیده به چشم نمیآید.
یکی از جنبه های شگفت انگیز استیو این است که این پدیده به شکل عجیبی رایج است، اما تا همین اواخر کسی متوجه حضور آن نشده بود.
دونووان اضافه میکند: «امروز اما تغییرات بزرگی در این زمینه صورت گرفته؛ مشاهدات زمینی، ماهوارهها، دسترسی به دادههای مختلف و ارتش شهروندان کنجکاو وخلاق دست به دست هم دادهاند تا این پدیده را مستندسازی کنند».
هماینک این پدیده رازآلود آب و هوایی با نام استیو شناخته میشود تا زمانی که اریک دونووان و همکاران او نام بهتری را برای آن انتخاب کنند. این اسم جدید و توضیحاتی در مورد ماهیت این پدیده چیزی است که این گروه همچنان در حال کار بر روی آن هستند.
البته Chris Ratzlaffاعتراف میکند: «شاید اگر این پدیده نامی علمیتر داشت، اینقدر با استقبال مواجه نمیشد».
کسی چه میداند، ممکن است این نام بر روی این پدیده باقی بماند، الیزابت مک دانلد از ناسا نام «انتشار ناگهانی حرارتی ناشی از افزایش سرعت» را پیشنهاد داده که به صورت خلاصه همان STEVE میشود.