تاریخ کیهانشناسی قسمت دوم

اما یکی ازمسائل مهم درکیهانشناسی یک دانشمند استرالیای رندوم کارتر درچندمین سال بزرگداشت کپلر که پانصدمین سالگرد او بود و در لهستان برگزار می شود مطرح کرد.
او این نکته را به صورت یک اصل انتروپیک بیان کرد که چهار نیروی گرانش، الکترومغناطیس، هسته ای ضعیف، هسته ای قوی، که هرکدام نسبت و کاربردی دارند به این صورت روابط را تشکیل می دهند که
قوت نیروی هسته ای قوی ١٠٠برابر نیروی الکترومغناطیس است و اگر قوت نیروها به اندازه اندکی متفاوت بود یا جهان سریع انبساط کرده بود که عناصر تشکیل نشوند یا از عنصر هیدروژن تجاوز نکرده بود. رابطه دقیق بین نسبت نیروها تنظیم ظریف نام گرفت که فیزکدان های خداباور گفتند این را خدا آفریده است و فیزیکدان های ناخداباور دو راه در پیش گرفتند
اگر به بی نهایت تئوری همه چیز دسترسی پیدا کنیم که می گوید قوت هر نیرو چقدر باشد. (این تئوری چه مشکلی داشت؟)
اما در سال ١٩٢٠ هیلبرت سعی داشت همه ریاضیات را تقلیل داده و به یک بخش از ریاضیات برسد. دنبال این روش بود و خیلی هم پیشرفت کرده بود تا اینکه همشهری او که مجارستانی بود فردی به اسم گودل آمد و یک نظریه ارائه داد.
قضیه ناتمامیت گودل:
این قضیه می گوید هرتئوری را در نظر بگیرید كه تعدادی اصول دارد. مثلاً اصول اقلیدوس پنج اصل دارد که همه قضایا در هندسه از این پنج اصل قابل استنتاج است
یا در مکانیک نیوتونی سه قانون ذکر شد؛ دو قانون نيوتون و یک قانون جاذبه عام وجود دارد که همه مکانیک نیوتونی را توضیح می دهد. کتاب اصول نیوتون دارای بی شمار مفروضات عام است مثلاً اینکه فضا زمان وجود داشته و خداوند ماده را در این ظرف موجود ریخته است. اما انیشتین فضا زمان را از هم جدا نمی دانست و در نسبیت عام همواره باهم بودند و یا همواره باهم به وجود آمده اند.
پس مفروضات عام نیوتونی در راستای تئوری های او شکل گرفته اند.
پس این بود که گودل گفت: «اگریک تئوري داشته باشیم که شامل حساب باشد (اعمال حساب، جمع، تقسیم، ضرب و…) شامل آن باشد همواره گذاره هایي و قضایايی پیدا می کنید که نه می توانید ثابت کنید درست است نه غلط.»
قضیه ناتمامیت گودل معروف شد. در دهه ٧٩ در یک کنفرانس در آمریکا که هاوکینگ و یک کشیش به اسم جکی حظور داشتند. جکی از قضیه ناتمامیت گودل در برابر تئوری همه چیز هاوکینگ و همکارانش گفت تا اینکه هاوکینگ ادعا کرد تا ظرف ٢٠ سال دیگر ما به تئوری همه چیز خواهیم رسید.
تا اینکه در سال ٢٠٠٣ به مناسبت صدمین سالگرد تولد دیراک یک مراسم در دانشگاه کمبریج برگزارشد. هاوکینگ سخنرانی کرد که اجماعش این بود او گفت ما به دنبال این بودیم که یک نظریه نهایی پیدا کنیم ولی قضیه گودل ریاضیدان ها را ناامید کرد. یعنی ریاضیدان ها همیشه مشغول خواهند بود و فیزیکدان ها نیز همین وضعیت را دارند که فیزیک هرگز تمام شدنی نیست. پس قضیه گودل مانع از این شد که تئوری همه چیز به خوبی پیش رود.
پس در نهایت توضیح تنظیم ظریف براساس تئوری همه چیز خیلی تضعیف شد.
اما یک راه دیگر نیز برای توضیح تنظیم ظریف باقی ماند و آن هم توضیح چند جهانی یا جهان های متعدد بود. فیزیکدان ها و فلاسفه درجه اول دنیا آمدند و چندين جواب دادند.
یکی از این جواب ها این بود: «شما بی نهایت عدد فرد دارید که حتی یک عدد زوج هم درمیان آنها نیست پس داشتن یک مجموعه بی نهایت از جهان لزومی ندارد که جهان ما نیز جزء آن باشد.»
بهعلاوه خود چند جهانی تعدادی مفروضات لازم دارد. این مفروضات ازکجا آمده اند؟ و اینکه اگر جهان های متعدد را موازی فرض کنیم مثل این است که دوخط موازی یکدیگر را هیچگاه قطع نمی کنند پس دوجهان موازی ارتباطی باهم ندارند. چگونه وجود اینها را اثبات می کنید؟
بعضی ها هم می گفتند معیارها را برای علمی بودن تغیر می دهیم و هر چیز علمی باید قادر به تأیید تجربی باشد تا علمی حسابش کنیم. که این نیز شامل دونکته بود.
١. ارسطو دیدگاهش با تأیید تجربی فرق داشت.
٢. تعدادی گفتند اگر خداوند این جهان را خلق کرده پس می تواند تعداد زیادی جهان نیز خلق کند.
پس برآن شد که گفته شود چرا فیزیکدان ها نمی آیند فرض کنند که جهان های متعدد داشته باشیم.
تا اینکه پاول دیویس گفت: «شما نباید متافیزیک و شرایط متافیزیکی را به کار ببرید. فرض کنید خداوند متعال یک فرض متافیزیکی باشد ولی بی نهایت جهان موازی غیرقابل مشاهده یک فرض متافیزیکی نیست؟».
پس دیویس با اینکه یک فیزیکدان لاادری بود ولی گفت راه اینگونه نیست.او گفت فیزیکدان های جهان های موازی خوشحال نباشند اینکه یک چیز غیرقابل مشاهده مثل جهان های موازی را چگونه برای توضیح جهانی که می بینیم توضیح دهید پس این یک کار اضافی است. ساده تر است که وجود یک خدای دیده نشده را فرض کنیم. از لحاظ علمی نظریه چند جهانی رضایت بخش نیست زیرا هرگز ابطال پذیر نیست.
چه کشفیاتی می تواند نظریه چند جهانی را برآن دارد که نظرش را تغییر دهد.
پس تنظیم ظریف نیروهاکه محل بحث آن مورد قبول است ساده ترین توضیح آن را با فرض وجود خدای متعال، راه حلش را پیدا می کند.
مسئله چند جهانی یا تک جهانی را فیزیکدان ها باید با به کاربردن استدلال های فیزیکی به کارببرند و منتها نصیحت انیشتین در سال ١٩٢٠ به فیزیکدان ها این بود.
برای اینکه این مسائل بنیادین را حل کنیم ریاضیدان ها و فیزیکدان ها باید جمع شوند و بحث مشترک داشته باشند. چیزی که غرب امروز به آن رسیده است و تمام سمینارهایي که تشکیل می دهند از همه رشته ها برای شرکت در آن دعوت می کنند.

نوشته جناب اقای وحید بهمرام شهاب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *