عصر حجر (بخش اول)

دانشمندان زمانی را که انسان ها بر روی کره ی زمین زندگی کرده به دو بخش “پیشا تاریخ” و “تاریخ” تقسیم می کنند. دوره ی پیش اتاریخ بیش از دو میلیون سال پیش که زندگی بشر آغاز شده تا 5000 سال پیش که سرچشمه هایی از تمدن به وجود آمدند را شامل می شود.

پیشاتاریخ دو زیرمرحله ی متفاوت را دربر می گیرد :

  • پارینه سنگی (عصر سنگ دیرین)
  • نوسنگی ( عصر سنگ نوین)

پارینه سنگی حدود دو میلیون سال برقرار بود و نشانه ی آن ابزار های سنگی بازمانده است که ازآن ها برای شکار استفاده می شده است.

عصر نوسنگی برای اولین بار حدود 12000 سال پیش در خاور نزدیک برقرار شد. در این دوران ابزارهای سنگی پیچیده تر شدند و برای سبزی کاری یا دام داری استفاده می شدند.

از ویژگی های اصلی عصر حجم قدیم گردآوری خوراک بوده است. ابزارهای عصر حجر در شکار یا لاشه خواری و برای جمع آوری و آماده سازی خوراک گیاهی و حیوانی کمک می کردند. اقتصاد عصر حجر بر پایه بخور و نمیر بود و آن ها برای فصول مختلف یا هنگام کوچ کردن غذا جمع آوری می کردند و درنهایت مقدار کمی از آن غذا اضافه می آمد ، به همین دلیل به طبقه بندی یا سلطه ی اجتماعی اجازه نمی داد.

جوامع حجری اساسا برابری خواه بودند. مردم در دسته های کوچک زندگی می کردند و معمولا تعداد آن ها از 100 کم تر بود. هنگام گردآوری خوراک تقسیم کار را براساس جنسیت قرار می دادند. وظیفه ی مردها معمولا شکار حیوانات و لاشه یابی بود ، اما زن ها گیاهان، دانه ها و تخم حیوانات را برای خوراک یا دارو جمع آوری می کردند.

دسته های انسان های عصر حجر به خاطر برخی مناسبت ها و جشن ها و بدست آوردن جفت یا دیگر فعالیت های جمعی به یکدیگر می پیوستند و احتمالا گیاهان توهم زا نیز مصرف می کردند.

انسان های عصر حجر کوچ کننده بودند به جز دسته هایی که در مکان هایی زندگی می کردند که می توانستند ماهی صید کنند یا در طول سال حیواناتی را شکار کنند. دسته های کوچ کننده کوچ حیوانات و رشد فصلی گیاهان خوراکی را دنبال می کردند.

در پارینه سنگی جدیدتر( حدود 30000 سال پیش) نیزه اندازان و کمانداران جنگ افزار انبار کردند و سگ ها یا گرگ ها را برای شکارگری اهلی کردند.

انسان های عصر حجر( از 30000 تا 10000 سال پیش) در جایگاه هایی که غالبا دهلیزهایی بودند که به سختی می توان به آن ها دست یافت و در انتهای غارها، نقاشی ها و تندیس های ماندگار آفریدند.

نئاندرتال ها از سالخوردگان و بیماران خود مراقبت می کردند و حدود 100000 سال پیش برخی از مردگان خود را با تشریفات به خاک می سپردند.

آئین مرگ در عصر حجر میانه( 100000 تا 50000 سال پیش) آغاز شد.

خشواهدی که از آثار مساکن عصر حجر به ویژه گورستان ها در دست است نشان می دهند انسان از آن زمان به اسطوره سازی و انجام شعائر می پرداخته است. انجام مراسم تدفین در عصر حجر نشان می دهد که انسان از آن زمان به سرنوشت پس از مرگ خود می اندیشیده است. آن ها مردگان را با گل اخرای سرخ و مقداری خوراک و ابزار دفن می کردند.

خاکسپاری نشانه ی نقطه عطف فرهنگی در پیشاتاریخ آدمی است و نشان دهنده ی آغاز اندیشه نمادین است.

اقوام پارینه سنگی زندگی نسبتا بی تغییری را از سر گذراندند؛ تغذیه ی خوب شامل مقادیر بسیار زیادی گوشت، کار نه چندان سخت و زندگی گرم و نرم در خز و پوست و آسوده در کنار آتش.

در آن زمان تراکم جمعیت به طرز تعجب آوری پایین بود و آهنگ رشد جمعیت در عصر حجر پسین یک پانصدم رقم جمعیت جدید در چند سده ی گذشته بوده است.

کم کم گروه های گردآورنده ی خوراک از جمعیت های اصلی جدا شدند و جمعیت های جدیدی تشکیل دادند.اقوام عصر حجر در سرتاسر آفریقا، آسیا، اروپا و استرالیا پراکنده شدند. شکارگران و گردآورندگان حداقل 12000 سال پیش به آمریکای شمالی رسیدند.

بعد ازآن بود که فشار جمعیت با توجه به منابع قابل گردآوری دگرگونی انقلابی را از گردآوری خوراک به تولید خوراک و به شکل بوستان کاری یا گله داری موجب شد. کمی توان گفت که اقوام عصر حجر شناخت گسترده از طبیعت را در ابتدایی ترین سطح در اختیار داشتند و آن را مستقیما از طریق تجربه به دست آورده بودند. آن ها مشاهده گران دقیقی بودند.

حتی از عصر حجر پسین که حدود 40000 سال پیش آغاز شد آثاری موجود است که به صورت هزاران پاره ی حک شده ی استخوان های گوزن شمالی و ماموت دیده می شود که به نظر می رسد رصدهای ثبت شده ی ماه است. برای مثال عاج ماموت حکاکی شده ای از Gontzi در اوکراین یکی از آثاری است که مربوط به ماه است ( رصدهای ماه دوران پارینه سنگی). استخوان Gontzi و استخوان های دیگر مانند آن می توانستند به منزله ی ابزارهای گاه شماری می باشند؛ یعنی شناخت اهله ی ماه برای آن ها سودمند بوده و می توانسته اند موسمی گرد هم بیایند. ی

باستان شناسان در یکی از غارهای ابری بلانچارد در منطقه ی دوردون فرانسه تکه استخوانی تخم مرغی یافتند که با سوزاندن و فشار بریدگی هایی روی آن ایجاد شده بود. پس از بررسی های بسیار توسط باستان شناسی غیر حرفه ای به نام الکساندر مارشاک نشان داده شد که حکاکی های روی این تکه استخوان یکی از اولین تلاش های انسان برای ثبت گذر زمان بود و بیانگر یک دوره ی 2 ماهه از فازهای مختلف ماه است.

در محوطه های باستان شناسی و غارهای دیگر در سراسر دنیا هم تکه های به جا مانده از اولین رویارویی بشر با زمان پیدا شده اند.

آلات و ابزار عصر حجر:

نخستین ابزارهای سنگی که انسان های عصر حجر ساختند فقط می توانستند چیزی را خرد کنند. بعدها برای بریدن، دو نیم کردن، خراشیدن و سوراخ کردن نیز ابزارهایی ساختند و مورد استفاده  قرار دادند. کاربرد ابزارها نه تنها کار شکارگری را موثرتر ساخت بلکه وسایل ساختن و پرداختن مواد نرم تری مانند چوب، استخوان و پوست را نیز فراهم کرد. در این زمان مردان و به احتمال زیاد زنان وصل کردن چیزها را یاد گرفتند؛ مثلا دوختن، سنجاق کردن، گره زدن|ف تابیدن ، جفت کردن و بافتن و… ؛ بدین طریق ظروف خوراک، آب و اشیای قابل حمل به وجود آمدند.

پوشاک:

انسان کم کم عادت کرد که اشیا مختلف را به بدن خود آویزان کند؛ مثلا مو، گردن ، مچ و قوزک پا. این آویزه ها کم کم حالت تزیینی یافتند و پر، استخوان و پوست هم به آن ها اضافه شدند. سپس انسان به اهمیت پوست های پشمین در گرم نگهداشتن بدن در شب های سرد و فصل زمستان پی برد. از این جا بود که لباس ابداع شد.

نخست لباده ها و دامن های پوستی یکپارچه می پوشیدند؛ سپس لباس های بریده شده و دوخته شده و بعد لباس هایی که قالب بدن بودند درست همانگونه که اسکیموها امروزه می پوشند را پوشیدند. همچنین کم کم پیش از آغاز کشاورزی و سکونت در یک محل پرچین های بادشکن و پناهگاه هایی از شاخ و برگ درختان ساخته شدند.

آتش و پختن خوراک:

یکی از ابداعات انسان که از اکثر ابداعات گفته شده قدیمی تر است به کار بردن آتش است.

اینکه چگونه انسان به اتش برخورد و چگونه آن را روشن نگه داشت و به اراده ی خود درآورد هنوز رازی سر به مهر است. می گویند انسان های اولیه با به هم زدن سنگ چخماق به سنگ آهن یا پیریت و هماتیت و از سائیدن دو تکه چوب و یا به وسیله حرارت ناشی از فشردگی هوا در نی خیزران آتش را می ساختند. آتش نخست برای گرم کردن بدن در شب های سرد و ترساندن وحوش به کار می رفته است. با کشف آتش گروه های انسانی گسترش بیش تری پیدا کردند و از مناطق گرم مهاجرت کرده و به سوی سرزمین های معتدل و سرد کوچ کردند.

پخت و پز زمانی رایج شد که نگهداری آتش در اطراق ها مرسوم و معمول گردید.

سرخ کردن گوشت ران بر روی زغال ملتهب یا حتی برشته کردن ریشه های گیاهان در میان خاکستر گرم کار مشکلی نبود ولی جوشاندن تقریبا سخت بود و پیشرفت های بیش تری را نیاز داشت.

نخستین راهی که برای این کار یافتند این بود که آب را در سطل های چرمی گرم می کردند یا آب را در دلوهای بی سوراخ می ریختند و آن را در میان سنگ های حرارت یافته قرار می دادند. سپس دور دلوها ها را گل گرفتند و آن ها را روی آتش نهادند. در اواخر عصر حجر پی بردند که می توان از دلوهای سربسته صرف نظر کرد و آب را فقط درون سفالینه ها ریخت؛ ولی باز پاتیل های سفالینی که درست می شد بسیار سنگین و زمخت بود و در سفرهای شکارگرانه باری زحمت زا به شمار می رفت.

زبان:

همکاری تعدادی شکارچی حین شکار تنها با کاربرد حالات و حرکات یا استعمال کلمات میسر است. احتمال وقوع این همکاری ها به زمانی پیش تر از استفاده ابزار بر می گردد.

توتمیسم و جادو:

در عصر حجر انسان هنوز بر طبیعت مسلط نشده بود و از راه شکار و گردآوری خوراک خود را تامین می کرد. در واقع در آن دوران زندگی انسان همانند زندگی انگلی بود؛ با این حال تصور می کرد که می تواند با روش هایی طبیعت را فریب دهد. بنابراین برای پر کردن شکاف حاصل از ضعف تکنیک، سحر و جادو تعبیه شد. آن ها خیال می کردند که اگر به وسیله ی تصاویر، نشانه ها و رقص های تقلیدی بتوانند حیوانات و گیاهان مفید را توتم قبیله قرار دهند در آن صورت آن حیوانات و گیاهان تشویق شده و افزایش و باروری پیدا خواهند کرد.

وضع تجهیزات فنی در پایان عهد دیرینه سنگی:

هوز عصر حجر به پایان نرسیده بود که انسان به تجهیزاتی مانند کلبه، لباس های چرمی دوخته شده ، کیسه و سطل و کرجی هایی که از تنه درختان ساخته می شوند و قلاب و نیزه مجهز شد.

آن ها سبد بافی را می شناختند و با خواص حجم پذیری گل رس آشنا بودند. علت پیشرفت نکردن پارچه بافی و کوزه گری در آن زمان به خاطر کمبود مهارت های فنی نبود ؛ بلکه علت اصلی آن این بود که شرایط حاکم بر زندگی شکارگران کوچ نشین زنان را آنقدر مشغول کرده بود که فرصتی برای توقف زیاد و انجام عملیات پیچیده ی نخ ریسی و بافندگی و پاک کردن و شستن پشم و رنگرزی باقی نمی گذاشت. همچنین حمل کوزه های سفالین به علت سنگینی مشکل بود.

ظاهرا کمان در اواخر عصر حجر اختراع شد.

انسان های عصر حجر با دمیدن در میان استخوان های توخالی و یا شاخه های نی یا مکیدن آن ها صداهایی را تولید می کردند.

 

زهرا خیتال و مریم خیتال

منابع :

علم در تاریخ     نویسنده: جان برنال

تاریخ علم و فن آوری      نویسنده: جیمز مک کلیلن ، هرولد درن

درباره زمان         نویسنده: ادم فرانک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *